واژه ديجيتال ماركتينگ اين روزها زياد به گوش ميرسد، ولي پشت اين كلمه چيست؟ چرا كسب و كارها براي حفظ سهم بازار خود و جذب مشتريان بيشتر به آن احتياج دارند؟ كسب و كارهاي پيشرو چگونه با آن توانسته اند رقبا از ميان برداشته و رهبر بازار شوند؟
نقش ديجيتال ماركتينگ در يك كسب و كار چيست؟در حالي كه بازاريابي سنتي ممكن است از طريق تبليغات چاپي، ارتباطات تلفني يا بازاريابي فيزيكي همچنان وجود داشته باشد، ديجيتال ماركتينگ همان طور كه اشاره شد مي تواند به صورت الكترونيكي و آنلاين كار كند. بدين معني كه فرصت هاي بسيار بيشتري براي برندها جهت دسترسي به مشتريان وجود دارد كه شامل ايميل، ويديو، شبكه هاي اجتماعي و موتورهاي جستجو مي شود.
در اين مرحله، ديجيتال ماركتينگ براي بيزينس شما و آگاهي از برند بسيار حياتي است. به نظر مي آيد كه امروزه تمامي برندهاي دنيا حداقل يك وب سايت را دارند و اگر اين طور نباشد، حداقل در شبكه هاي اجتماعي حضور دارند يا داراي يك استراتژي تبليغاتي ديجيتال هستند. امروزه محتواي ديجيتال و بازاريابي انقدر رايج شده اند كه مشتريان به اين شيوه به عنوان راهي براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد برندها تكيه كرده و از برندها انتظارش را مي كشند.
در نتيجه تمام اين صحبت ها، براي داشتن توان رقابتي به عنوان يك صاحب بيزينس، بايد حداقل يك سري از جنبه هاي ديجيتال ماركتينگ را در آغوش بگيريد. از آن جايي كه ديجيتال ماركتينگ آپشن ها و استراتژي هاي بسيار زيادي دارد، مي توانيد نوآوري بيشتري به خرج داده و تاكتيك هاي بازاريابي مختلفي را با بودجه مشخص امتحان كنيد. با ديجيتال ماركتينگ همچنين مي توانيد از ابزارهايي مانند Analytics Dashboard براي نظارت بر موفقيت و نرخ بازگشت سرمايه كمپين هاي خود بيشتر از كاري كه مي توانيد با تبليغات سنتي محتوا مانند بيلبوردها يا تبليغات چاپي، بدست آوريد.
يك بيزينس چطور ديجيتال ماركتينگ را تعريف مي كند؟ديجيتال ماركتينگ با استفاده از تاكتيك ها و كانال هاي متعدد براي ارتباط برقرار كردن با مشتريان جايي كه بيشتر زمان خود را مي گذرانند، يعني فضاي آنلاين تعريف مي شود. از خود وب سايت گرفته تا دارايي هاي آنلاين يك برند؛ تبليغات ديجيتال، ايميل ماركتينگ، بروشورهاي آنلاين و موارد ديگر تاكتيك هاي متعدد و متنوعي هستند كه زير ********ر ديجيتال ماركتينگ قرار مي گيرند.
تعريفي دقيق تر در دوره بازاريابي ديجيتال
ديجيتال ماركتينگ از تاكتيك ها و كانال هاي متعدد براي ارتباط برقرار كردن با مشتريان استفاده مي كندبهترين ديجيتال ماركترها يك تصوير واضح از نحوه حمايت هر كمپين براي رسيدن به اهداف خود دارند. با توجه به اهداف استراتژي بازاريابي آن ها، بازاريابان مي توانند يك كمپين بزرگتر را از طريق كانال هاي رايگان يا پرداختي كه در اختيار دارند حمايت كنند.
به عنوان مثال يك بازارياب محتوا، مي تواند يك سري پست بلاگ براي ايجاد سرنخ از يك كتاب الكترونيكي جديد كه بيزينس آن ها اخيراً ايجاد كرده است استفاده كند. بازارياب شبكه هاي اجتماعي اين بيزينس مي تواند در معرفي اين پست هاي بلاگ از طريق پست هاي ارگانيك و پرداختي در اكانت هاي شبكه هاي اجتماعي اين بيزينس كمك كند. بازارياب ايميلي اين بيزينس نيز شايد يك كمپين ايميلي براي فرستادن اطلاعات بيشتر در مورد بيزينس براي كساني كه كتاب را دانلود كرده اند راه اندازي كند. در ادامه اين مقاله در مورد اين بازاريابان با نقش هاي مختلف بيشتر صحبت خواهيم كرد.
آيا ديجيتال ماركتينگ براي تمامي بيزينس ها جواب مي دهد؟ديجيتال ماركتينگ مي تواند براي هر بيزينس در هر صنعتي جواب دهد. بدون توجه به چيزي كه بيزينس شما مي فروشد، ديجيتال ماركتينگ همچنان شامل ايجاد پرسوناهاي خريدار شما براي شناسايي نيازهاي مخاطبان و ايجاد محتواي با ارزش آنلاين با توجه به اين نيازها مي شود. اگرچه اين بدين معني نيست كه تمامي بيزينس ها بايد يك استراتژي ديجيتال ماركتينگ را به شيوه هاي مشابه يكديگر پياده سازي كنند.
ديجيتال ماركتينگ B2Bاگر حالت بيزينس شما B2B است، فعاليت هاي ديجيتال شما بيشتر حول محور ايجاد سرنخ آنلاين است با هدف اين كه كسي با مسئول فروش شما صحبت كند. به همين دليل، نقش استراتژي بازاريابي شما جذب و تبديل با كيفيت ترين سرنخ هاي آنلاين براي تيم فروش شما از طريق وب سايت و كانال هاي ديجيتال حمايت كننده ديگر است.
علاوه بر وب سايت، بهتر است كه فعاليت هاي خود را روي كانال هاي بيزينس محور مانند لينكدين متمركز كنيد جايي كه دموگرافيك شما بيشتر زمان خود را در آن جا سپري مي كنند.
ديجيتال ماركتينگ B2Cاگر حالت بيزينس شما B2C است، با توجه به نقاط قيمتي محصولات شما، معمولاً هدف نهايي فعاليت هاي ديجيتال ماركتينگ شما جذب مردم به سمت وب سايت و تبديل كردن آن ها به مشتريان بدون نياز به صحبت كردن با تيم فروش مي باشد.
به همين دليل، معمولاً خيلي لازم نيست كه تمركز خود را روي ايجاد سرنخ به معناي واقعي خود بگذاريد و بهتر است بيشتر تمركز شما روي ايجاد يك سفر خريد مناسب باشد، از لحظه اي كه كسي وارد سايت شما مي شود تا لحظه اي كه خريد انجام مي دهد. اين معمولاً بدين معنيست كه قابليت هاي محصولات شما در محتوا بايد در نقاط بالايي قيف بازاريابي باشد چيزي كه در B2B معمولاً در مراحل پايين تر است، همچنين شما نياز به ايجاد فراخوان عمل هاي (Call to Action) قوي تري نيز داريد.
براي كمپاني هاي B2C، كانال هايي مانند اينستاگرام و پينترست معمولاً مي توانند ارزش بيشتري نسبت به پلتفرم هاي بيزينس محور مانند لينكدين داشته باشند.
تفاوت بازاريابي كلاسيك (آفلاين) با بازاريابي ديجيتال چيست؟بازاريابي كلاسيك را «تسهيلگري» براي پيشبرد فعاليتهاي اقتصادي ميدانند و آن را به عنوان علمي كه به بررسي نيازهاي مشتري و حتي ايجاد نياز خاصي ميپردازد و بعد با معرفي و عرضه يك محصول، آن نياز را تامين ميكند، معرفي ميكنند. با اين حال تفاوت بازاريابي كلاسيك و ديجيتال هم ماهوي و هم ابزاريست، بازاريابي جاذبهاي و بازاريابي محتوا مشخصا از دل بازاريابي ديجيتال برخواستهاند و ابزارها و كانالهاي ديجيتال ماركتينگ، صرفا به همين حوزه تعلق دارند.
مقايسه بازاريابي سنتي و ديجيتال ماركتينگ
ديجيتال ماركتينگ در مقايسه با بازاريابي سنتي مزاياي چشمگيري دارد كه مهمترين آنها هزينه پايين تر، هدفمندي تبليغات و قابليت سنجش اثربخشي استاز نگاهي ديگر نسبت «بازاريابي ديجيتال» به «بازاريابي كلاسيك» نسبت «موبايل» به «تلفن ثابت» است. در ابتدا موبايل وسيله اي جانبي و حتي اضافي نسبت به «تلفن ثابت» تلقي ميشد. با اين حال و با رشد تكنولوژي موبايل و آشكار شدن ظرفيتهاي حقيقي اين ابزار، موبايل نه تنها تلفن ثابت، بلكه مدل ذهني افراد و سبك زندگي آنها را هم تغيير داد و اكنون به نظر ميرسد كه اين تلفن ثابت است كه در برابر موبايل وسيله اي جانبي و اضافه به نظر ميرسد.پيش بيني ما اين است كه ظرف چند سال آينده واژه «ماركتينگ» جاي واژه «ديجيتال ماركتينگ» را بگيرد، ولي به اين معنا كه ديجيتال ماركتينگ آنقدر جايگاه خود را مستحكم و تحميل كند كه واژه «ماركتينگ» و بار معنايي و هويت و تعريف آن را از آن خود كند و مثلا وقتي ميگوييم «ماركتينگ» انگار منظورمان همان «ديجيتال ماركتينگ» است؛ چنانكه وقتي ميگوييم «تلفن» منظورمان همان «موبايل» است و نه تلفن ثابت!به طور كلي فضاي ديجيتال ماركتينگ، فضايي منعطفتر، خلاقانهتري داشته و به خصوص براي كسبوكارهاي كوچك با بودجه تبليغاتي اندك فضاي نفس كشيدن فراهم ميكند.
دو ستون اصلي ديجيتال ماركتينگ بازاريابي آنلاين و آفلاين هستند. در مورد بخش آنلاين ماركتينگ در ادامه مقاله مفصل صحبت خواهيم كرد اما بهتر است قبل از آن، ببينيم آفلاين ماركتينگ چيست و چطور مي توان آن را شناسايي و از آن استفاده كرد.
بررسي اصول تبليغات و ارتباطات در فضاي ديجيتال ماركتينگ و نمونه آن در بازار ايرانمطابق آنچه از منظر تبليغات به عنوان نوعي ارتباط انساني مطرح ميشود، در اينجا نيز يك «فرستنده پيام» وجود دارد، پيام به وسيله يك «كانال» به «گيرنده» ميرسد تا اثر تبليغي و ترغيب به خريد انجام شود. در ديجيتال ماركتينگ هم همين قضيه وجود دارد و براي انواع كسبوكارها قابليت هدف گيري تبليغاتي انواع مشتريان در سطوح B2C و B2B وجود دارند.
رشد كسب و كار با ديجيتال ماركتينگبا توجه به گستردگي كاربردهاي ديجيتال ماركتينگ همه نوع كسب و كار مي توانند با استفاده از آن رشد سريع را تجربه كنندبررسي شواهد هم نشان ميدهد كه امروزه انواع كسبوكارها از كسب وكارهاي اصطلاحا «نيچ»، كسبوكارهاي لاكچري و كسب وكارهايي با مخاطب Mass، همه از اين فضاي بازاريابي ديجيتال بهره مند هستند. از خانواده اسنپ بگيريد كه اصولا مشتري انبوه دارد تا فروشگاههاي اينترنتي كه درخت مينياتوري (بنساي) ميفروشند، تا كمپينهايي كه برند لوكس «درسا» و يا توليدكنندگان خودروهاي لوكسي نظير DS در ايران اجرا كردند، همه از خوان گسترده فضاي بازاريابي آنلاين بهره مند شدند.
انواع كسب و كارهايي كه از ديجيتال ماركتينگ استفاده مي كنندفروشگاههاي اينترنتي: مشخصا اين كسبوكارها با فروش اينترنتي محصولات روزگار ميگذرانند، نمونه مشهور آنها ديجيكالا است، پلتفرمي كه با الگوگيري از غولي همچون آمازون مرزهاي موفقيت را در ايران جابه جا كرد. هر كسب و كاري كه محصولي با قابليت فروش روي اينترنت داشته باشد در اين دسته قرار مي گيرد.
توليدكنندگان سرنخ: خيلي از كسب و كارها عملا محصول و خدماتي را مستقيم از در فضاي ديجيتال عرضه نمي كنند. بلكه محصول يا خدمات آنها در دنياي آفلاين ارائه مي شود. همچون خود آكادمي ديجيتال ماركتينگ كه يك آموزشگاه حضوري در تهران است و كلاس هاي آموزش ديجيتال ماركتينگ برگزار مي كند. در چنين كسب و كارهايي بدست آوردن يك سرنخ از مخاطبان هدف همچون شماره تماس، ايميل و … اهميت بسياري دارد كه به بهترين شكل مي توانند در فضاي ديجيتال با معرفي خدمات خود اطلاعات علاقمندان را جمع آوري كرده و سپس براي بازاريابي تلفني و حتي حضوري اقدام كنند.پابليشرها: كساني كه از طريق عرضه محتواي رايگان براي مخاطب تبليغ دريافت مي كنند. سايت هاي خبري و آموزشي از اين قبيل هستند. براي مثال شما در سايت “ورزش ۳” اخبار ورزشي و در سايت “چطور” مقالات آموزشي را به رايگان مطالعه مي كنيد و آن سايت ها از انتشار تبليغات كسب درآمد مي كنند.
پلتفرمهاي دوسويه: اينها كسب وكارهايي هستند كه از طريق ايجاد ارتباط دو دسته مخاطب، كسب سود ميكنند. دو دسته اي كه سرويسدهنده و سرويسگيرندهي يك خدمت/محصول هستند. مثلا ديوار، ايوند و حتي اسنپ از اين جملهاند.
كسبوكارهاي SAAS: يك مفهوم تكنولوژيك كه براساس فضاي ابري كار ميكند. فعالان اين دسته به جاي فروش يكباره محصول و واگذاري دائم آن، حق استفاده از آن را به نوعي اجاره ميدهند. ربات ايران سوشال و سرويسهاي CRM كه به ازاي پرداخت شارژ ماهانه قابل استفادهاند، از اين جملهاند.
مقايسه ارتباطات يكپارچه بازاريابي با كانالهاي ديجيتال ماركتينگدر بازاريابي كلاسيك ابزارهايي براي بازاريابي محصولات يك كسب وكار وجود دارند كه لازم است به نحوي يكپارچه عمل كنند. در بين اين ابزارها با ابزارها و كانالهاي بازاريابي ديجيتال، مشابهتها و تفاوتهايي وجود دارد.
ارتباطات يكپارچه بازاريابي در ديجيتال ماركتينگ
<< شناخت دقيق آن در دوره آنلاين بازاريابي ديجيتال >>
در ديجيتال ماركتينگ براي ارتباطات يكپارچه بازاريابي ابزارهاي كاملي وجود دارد كه براي رسيدن به اهداف بازارايابي مي توان از هر كدام در جاي مناسب استفاده كرد.بازاريابي مستقيمبازاريابي مستقيم، ابزاري براي ارتباط مستقيم با مشتريست، عاملي كه اين ابزار را متمايز ميكند، خصوصيت تعاملي آن است. نكته جالب اينكه بازاريابي مستقيم مبتني بر پايگاه داده مشتريان است. پس بازاريابي مستقيم با ايميل ماركتينگ و سيستمهاي ارتباط با مشتريان (CRM) ارتباط دارد و به نوعي پيش نياز آنهاست. از آنجايي كه اين ابزار به طور مستقيم شما را به مشتريان متصل ميكند،واسطهها را از ميان توليدكننده/سرويسدهنده با مصرفكننده حذف كرده و سود هر ۲ طرف را بيشتر ميكند.
سخن پراكني (روابط عمومي)سخنپراكني مجموعهاي از داستانها درباره برند و محصول است كه جنبهي تبليغ مستقيم ندارد و پولي مستقيم بابت آن پرداخت نميشود، مثلا ما در اين مقاله به دجيكالا و اسنپ پرداختيم، بدون اينكه آنها به ما پولي پرداخته باشند. در فضاي ديجيتال ماركتينگ، بازاريابي محتوا و وبلاگنويسي، فعاليتهاي توليدكنندگان سرنخ و حتي با مقداري اغماض رپورتاژ آگهي در سايتهاي بزرگ با سخنپراكني در فضاي كلاسيك قابل مقايسه هستند.
ابزار پيشبرد فروش (پروموشن)هر عملي در بازاريابي كه موجب جلب توجه كاربران به محصول يا خدمات شود را اصلاحا پروموشن يا پيشبرد فروش گويند. اين ابزار براي افزايش فروش محصول در كوتاه مدت كاربرد دارد، در اين ابزار، ارزش اضافي (مثلا تخفيف) به خود مشتري ارائه ميشود تا فروش افزايش يابد، كمپينهاي بلك فرايدي اي كه توسط ديجيكالا و باميلو انجام شدند، معادل بسيار خوبي از كابرد اين ابزار در ديجيتال ماركتينگ هستند.
پروموشن در ديجيتال ماركتينگهر عملي در بازاريابي كه موجب جلب توجه كاربران به محصول يا خدمات شود را اصلاحا پروموشن گويند.فروش شخصيابزار فروش شخصي عبارت است از مراجعه نيروهاي فروش شركت به صورت شخصي در محل مشتري، اين رويكرد در آمريكا بسيار رايج و باعث افزايش فروش است، معادل آن در فضاي ديجيتال پيگيري تلفني مشتريان ليد شده در CRM، سيستمهاي پشتيباني ******** و پيگيري فروش از طريق دايركت در شبكههاي اجتماعيست.
تبليغاتتبليغات در فضاي بازاريابي كلاسيك، بسيار رايج و گران است، وقتي در يك رسانه عمومي مانند تلويزيون، راديو، تبليغات محيطي (بيلبوردها) محصول خود را تبليغ ميكنيد، دست به ريسكي بزرگ با هزينه بالا زدهايد، عملا همه در معرض تبليغ شما قرار مي گيرند، با اين حال اين خودعرضهگري عمومي شايد اتفاقا باعث شود، كه تبليغ شما در نظر مخاطب هدف، حساسيت و توجهي را ايجاد نكند. در عوض در فضاي ديجيتال تبليغات كليكي گوگل، تبليغات بنري، تبليغات در شبكه هاي اجتماعي، ايميل ماركتينگ به عنوان كانالهاي ديجيتال ماركتينگ، ابزار تبليغاتي محسوب ميشوند.
بررسي اثربخشي و مقرون بهصرفگي ديجيتال ماركتينگ:ادعاي مهم و البته درست رسانه هاي ديجيتال اين است كه ميتوانند پيام و نظرشان را با دقت مناسبي به مخاطب هدف برسانند. اما اين ادعا چگونه ثابت ميشود؟
اثربخشي تبليغات در ديجيتال ماركتينگدر ديجيتال ماركتينگ تبليغات كاملا هدفمند و مقرون به صرفه تر است و مي توان دقيق اثربخشي آنها را سنجيد و براي كسب نتايج بهتر آنها را بهينه كرد.زماني يكي از بزرگان تبليغات كلاسيك گفته بود، البته كه تبليغات خوب است، فقط مشكل اينجاست كه اگرچه ما ميدانيم ۵۰ درصد تبليغاتمان اثربخش بوده و ۵۰ درصد آن نبوده، ولي نميدانيم كه اين اثربخشي و عدم اثربخشي ۵۰ درصدي ناشي از چه علل و عواملي بوده است تا قسمت غير اثربخش را اصلاح و قسمت اثربخش را تقويت كنيم!
پس بحث اثربخشي نيز از ديگر مواهب «ديجيتال» است اين كه پيام شما با چه «كيفيت و كميتي» به چه «كساني» رسيده و اين چه دردي را از شما دعوا كرده است، شما به ازاي هر كليك و ورودي چه درآمدي كسب كردهايد و ادامه اين روند به نفع و صرف شماست يا نه؟ اين مزيت، بخش سنجش ROI و دستاورد حاصله براي شما را در مبحث تبليغات آنلاين مطرح ميكند و اين تقريبا بدون زحمتي براي شما، بلكه به همت ظرفيت هاي تكنولوژيك و همت و جديت بزرگاني نظير گوگل و دوستان ممكن ميشود كه با ابزارهايي نظير گوگل آناليتيكس اين مهم را رقم زدهاند.
نكات مهم در انتقال از فضاي آفلاين كسب و كار به فضاي آنلايندر اينجا هم مانند ساير عرصهها و مشخصا مانند كسب وكارهايي با بازاريابي كلاسيك، عدهاي شكست ميخورند و عدهاي پيروز ميشوند؛ عده اي به اهداف خود نائل ميشوند و عدهاي نه. مطالعات موردي زيادي روي كيس هاي مختلف جهاني و حتي ايراني انجام شده و از دلايل شكست و موفقيت آنها پرده برميدارد ما در اينجا ميكوشيم به سهم خود نكتههايي را براي شما روشن كنيم:
مسئله مهم Digital Transform:اين مفهوم به انتقال و ادغام رويكردهاي استراژيك بازاريابي كلاسيك با بازاريابي ديجيتال اشاره دارد. انتقال و ادغام از فرم ۴p كلاسيك به وضعيت ديجيتال: ۴p بازاريابي شامل Product, place, price, promotion است. در واقع ورود به بازاريابي ديجيتال ما را از ۴p بينياز نمي كند، بلكه برعكس يك مرحله هم اضافه ميشود و آن تطبيق و هماهنگ سازي و «ما به ازاسازي» ۴p كلاسيك كسب وكار با فعاليتهاي بازاريابي ديجيتال است.
انتقال كسب و كار از فضاي آفلاين به فضاي آنلايناين روزها كسب و كارهاي ايراني براي پيشي گرفتن از رقبا خود و بدست آوردن مشتريان جديد با سرعت در حال انتقال از فضاي آفلاين به فضاي ديجيتال هستند.اين كه محصول ما چه «ويژگيها و مزايايي» دارد، كانالهاي توزيع ما كدام هستند. سياست هاي قيمت گذاري ما چيست و مهم تر از همه كه در ديجيتال ماركتينگ بر روي آن تاكيد ميشود، «سياستهاي پروموشن» ما چگونه است. جملگي از همين موارد هستند. توجه كنيد بازاريابي ديجيتال بايد هماهنگ با ۴P شما و در امتداد آن باشد، تا پيامهاي متناقضي به مخاطب ارسال نشود. در ثاني «مصاديق و مابهازاهاي ديجيتالي» اين سياستها كه جزو فعاليتهاي ديجيتال ماركتينگ است، بايد در برنامههاي استراتژيك و عملي تدوين شود.
انتقال و ادغام از STP بازاريابي كلاسيك به پرسوناي بازاريابي ديجيتال:در بازاريابي كلاسيك فرايندي ۳ مرحله اي و الزامي به نام STP به معناي «بخشبندي بازار، هدف گرفتن بخشي از آن و متمايز كردن جايگاه خود براي مخاطبان هدف گرفته شده» وجود دارد. در ابتدا بخشهاي مختلف بازار مشخص ميشوند، سپس آن دسته كه به عنوان مشتري اصلي مدنظر ما هستند انتخاب و گلچين ميشوند و آنگاه مشخص مي كنيم كه مي خواهيم با كدام ويژگي نزد آنها شهره و شناخته شويم؟ اين ويژگي كه براساس آن خود را جايگاهيابي ميكنيم، بهتر است نقطه قوت ما و نقطه ضعف رقبا باشد.با اين حال اين فرايند نسبتا پيچيده و انتزاعيست و در بازاريابي ديجيتال با پرسونا كه عينيتر، ساده تر و كاربرديتر است، مصداق مييابد.با اين حال تاكيد ما آن است كه در فرايند انتقال ديجيتال، مستقيما پرسونا نسازيد، بلكه پرسوناي شما مابه ازا و ترجمه اي ساده تر از فرايند STP شما باشد. به عبارت ساده تر ابتدا STP را بسازيد و بعد از روي آن پرسوناي خود را شكل دهيد.
قيف فروش در بازاريابيمشتري از زماني كه با برند شما آشنا شود تا زماني كه به خريد كند مراحل خاصي را بايد طي كند كه به آن قيف فروش مي گوييم.نگاه قيفي در فروش و ايجاد ارزش براي مشتري در مسير خريد:در بازاريابي ديجيتال بسيار مهم است كه نگاه بلندمدت و تدريجي و مرحله به مرحله داشته باشيد، اگر سايت يك كسبوكار را به عنوان «نقطه تماس» اصلي مشتري با بيزينس در نظر بگيريم، مشتري در ابتدا يك «غريبه گذري» است و نبايد انتظار داشت كه به سرعت و در يك مرحله به خريدار تبديل شود. شما با «جلب توجه او» او را به يك سرنخ تبديل ميكنيد و با «نزديك شدن» به سرنخ او را به مشتري خود تبديل ميكنيد، بديهي است كه اگر اين «مشتري جديد» از محصول و خدمات شما راضي باشد، تبديل به «مشتري بازگشتي و وفادار» شما خواهد شد و در كسوت يك هوادار به رايگان شما را به ديگران توصيه خواهد كرد.
چطور ديجيتال ماركتينگ را پياده سازي كنيم؟۱ – اهداف خود را تعريف كنيدزماني كه مي خواهيد ديجيتال ماركتينگ را شروع كنيد، شناسايي و تعريف اهداف شما امري بسيار حياتي است، چرا كه شما استراتژي خود را با توجه به اين اهداف تعيين مي كنيد. به عنوان مثال، اگر هدف شما افزايش آگاهي از برند است، ممكن است بخواهيد توجه بيشتري را به سمت دسترسي به مخاطبان جديدتر از طريق شبكه هاي اجتماعي معطوف كنيد.
همچنين ممكن است بخواهيد فروش يك محصول بخصوص را افزايش دهيد؛ اگر هدف شما اين باشد، بهتر است كه روي سئو و بهينه سازي محتوا براي بدست آوردن خريداران احتمالي روي وب سايت خود تمركز كنيد. علاوه بر اين، اگر فروش هدف شما باشد، مي توانيد كمپين هاي پرداخت به ازاي كليك را براي ايجاد ترافيك از طريق تبليغات پرداختي امتحان كنيد. هر هدفي كه داشته باشيد، شكل دادن به يك استراتژي ديجيتال ماركتينگ بعد از اين كه بزرگ ترين اهداف كمپاني خود را تعريف كرديد كار خيلي راحت تري است.
۲ – مخاطبان هدف خود را شناسايي كنيديكي از بزرگترين مزاياي ديجيتال ماركتينگ داشتن فرصت هدفگيري مخاطبان بخصوص است. اگرچه كه شما نمي توانيد از اين مزيت استفاده كنيد اگر ابتدا مخاطبان هدف خود را شناسايي نكرده باشيد.
يكي از بزرگترين مزاياي ديجيتال ماركتينگ داشتن فرصت هدفگيري مخاطبان بخصوص استيكي از بزرگترين مزاياي ديجيتال ماركتينگ داشتن فرصت هدفگيري مخاطبان بخصوص استلازم به ذكر است كه مخاطبان هدف شما ممكن است بر اساس كانال يا اهدافي كه شما براي يك محصول يا كمپين داريد متفاوت باشند. به عنوان مثال، ممكن است متوجه شده باشيد كه بيشتر مخاطبان اينستاگرام شما جوان هستند و ميم هاي خنده دار و ويديوهاي كوتاه را ترجيح مي دهند، اما مخاطبان لينكدين شما متخصصين با سن بالاتر هستند كه به دنبال پيشنهادات تاكتيكي تري مي باشند. در نتيجه شما بايد محتواي خود را به اشكال مختلف براي جلب رضايت اين مخاطبان هدف مختلف توليد كنيد.
<< يك هدف گذاري دقيق در دوره ديجيتال ماركتينگ >>
۳ – يك بودجه براي هر كانال ديجيتال خود تعيين كنيددرست همانند هرچيزي، بودجه اي كه شما تعيين مي كنيد كاملاً وابسته به المان هايي از ديجيتال ماركتينگ است كه مي خواهيد به استراتژي خود اضافه كنيد.
اگر روي تكنيك هاي اينباند مانند سئو، شبكه هاي اجتماعي و بازاريابي محتوا براي يك وب سايت متمركز هستيد، خبر خوب اين است كه به بودجه زيادي اصلاً نياز نداريد. با بازاريابي Inbound، هدف اصلي ايجاد محتواي با كيفيتي است كه مخاطبان شما به آن ها علاقه داشته باشند كه لازمه آن اكثراً تنها زماني است كه براي توليد اين محتواها صرف مي كنيد.
شما مي توانيد به عنوان مثال با هاست كردن يك وب سايت و توليد محتوا با استفاده از CMS هاي Hubspot شروع كنيد. براي كساني كه بودجه محدودي دارند، مي توانيد با وردپرس بر روي WP Engine شروع كنيد، يك قالب ساده از StudioPress انتخاب كنيد و سايت خود را بدون نياز به كدنويسي با استفاده از Elementor Website Builder for WordPress راه اندازي كنيد.
به عنوان مثال، براي پياده سازي تبليغات هزينه به ازاي كليك (PPC) با استفاده گوگل ادوردز، شما در برابر ديگر رقباي حاضر در صنعت خود براي ظاهر شدن در بالاي صفحه نتايج گوگل براي يك كيوورد مرتبط با بيزينس خود مبلغي را پيشنهاد مي دهيد. با توجه به ميزان رقابتي كه براي كيوورد مذكور وجود دارد، اين مبلغ مي تواند به صورت منطقي مقبول باشد يا به شدت گران قيمت، به همين دليل است كه تمركز كردن بر روي افزايش دسترسي ارگانيك هميشه بايد براي شما مهم باشد.
4 – ايجاد تعادل مناسب ميان استراتژي هاي ديجيتال رايگان و پرداختييك استراتژي ديجيتال ماركتينگ به احتمال زياد نيازمند جنبه هاي پرداختي و رايگان به صورت همزمان براي موثر عمل كردن است. به عنوان مثال، اگر براي ايجاد پرسوناهاي خريدار همه جانبه براي شناسايي نيازهاي مخاطبان خود وقت بگذاريد و بر روي ايجاد محتواي آنلاين با كيفيت براي جذب و تبديل اين خريداران تمركز كنيد، به احتمال زياد طي ۶ ماه با حداقل هزينه ها براي تبليغات مي تواند نتايج خوبي بگيريد.
اگرچه، در صورتي كه تبليغات پرداختي جزوي از استراتژي ديجيتال شما باشد، نتايج مي توانند خيلي سريع تر براي شما رقم بخورند. در نهايت، معمولاً پيشنهاد مي شود كه روي افزايش دسترسي ارگانيك خود با استفاده از محتوا، سئو و شبكه هاي اجتماعي براي رسيدن به موفقيت پايدار و طولاني مدت تمركز كنيد. زماني كه شك داشتيد، از هر دو استفاده كنيد و از پروسه خود همان طور كه جلو مي رويد ياد بگيريد كه كدام كانال ها چه پرداختي و چه رايگان بهترين عملكرد را براي برند شما دارند.
۵ – دارايي هاي ديجيتال خود را براي موبايل بهينه سازي كنيديكي ديگر از اجزاي كليدي ديجيتال ماركتينگ همان طور كه قبلاً اشاره شد موبايل ماركتينگ است. در واقع، استفاده از گوشي هاي هوشمند براي مصرف رسانه هاي ديجيتال تنها در امريكا ۶۹ درصد آمار را تشكيل مي دهد در حالي كه استفاده از رسانه هاي ديجيتال در اين كشور توسط دسكتاپ كمتر از نصف است و همه اين موارد در حالي است كه امريكا در مقايسه با ديگر كشورهاي دنيا خيلي بيشتر از دسكتاپ براي مصرف رسانه هاي ديجيتال استفاده مي كند!
دارايي هاي ديجيتال خود را براي موبايل بهينه سازي كنيددارايي هاي ديجيتال خود را براي موبايل بهينهسازي كنيداين موضوع بدين معنيست كه بهينه سازي تبليغات ديجيتال، صفحات وب، عكس هاي شبكه هاي اجتماعي و ديگر دارايي هاي ديجيتال براي گوشي هاي هوشمند بسيار حياتي است. اگر شركت شما يك برنامه موبايل دارد كه به كاربران اجازه تعامل با برند شما يا خريد محصولات شما را مي دهد، اپليكيشن شما نيز زير ********ر ديجيتال ماركتينگ قرار مي گيرد.
افرادي كه با برند شما به صورت آنلاين توسط اپليكيشن موبايل تعامل دارند بايد همان تجربه مثبتي را داشته باشند كه مي توانند با لپتاپ يا كامپيوتر خود داشته باشند. اين به معني پياده سازي يك طراحي وب سايت موبايل دوست يا تعامل گراست تا باعث شود گشت و گذار در وب سايت شما توسط كاربران موبايل به راحتي انجام شود. اين موضوع همچنين به معني كاهش طول فرم هاي ايجاد سرنخ شما براي ايجاد يك تجربه بدون مشكل براي كساني كه محتواي شما را دانلود مي كنند مي باشد. در مورد عكس هاي شبكه هاي اجتماعي شما، مهم است كه هميشه يك كاربر موبايل را زمان ايجاد آن ها در نظر داشته باشيد، چرا كه ابعاد عكس ها بر روي دستگاه هاي موبايل كوچك تر بوده و متن ها ممكن است قطع شوند.
شيوه هاي بسيار زيادي براي بهينه سازي اعضاي مختلف ديجيتال ماركتينگ شما براي كاربران موبايل وجود دارد و زماني كه مي خواهيد هر استراتژي ديجيتال ماركتينگي را پياده سازي كنيد، بسيار مهم است كه در نظر بگيريد كه اين تجربه چطور روي موبايل ظاهر خواهد شد. با اطمينان حاصل كردن از اين كه اين موضوع هميشه به خاطرتان مي ماند، شما تجربيات ديجيتالي ايجاد خواهيد كرد كه براي مخاطبان شما جواب داده و دائماً نتايجي كه اميدوار به كسب آن ها هستيد را كسب خواهد كرد.
۶ – تحقيقات كيوورد انجام دهيدديجيتال ماركتينگ كاملاً به معني دسترسي به مخاطبان هدف از طريق محتواي شخصي سازي شده است، چيزي كه بدون انجام تحقيقات كيوورد موثر نمي تواند بدست بيايد.
راه اندازي تحقيقات كيوورد براي بهينه سازي سايت شما و محتواي سئو و اطمينان حاصل كردن از اين كه مردم مي توانند بيزينس شما را از طريق موتورهاي جستجو پيدا كنند بسيار اهميت دارد. علاوه بر اين، تحقيقات كيوورد در شبكه هاي اجتماعي مي تواند براي بازاريابي محصولات يا خدمات شما در شبكه هاي اجتماعي مختلف نيز كمك كننده باشد.
حتي اگر يك استراتژيست سئوي تمام وقت نداريد، باز هم بايد اين كار را انجام دهيد. سعي كنيد ليستي از بهترين كيووردها از لحاظ عملكرد كه به محصولات يا خدمات شما مرتبط هستند را ايجاد كنيد و نسخه هاي دم دراز آن ها را براي ايجاد فرصت هاي بيشتر لحاظ كنيد.
7 – بر اساس Analyticهايي كه ارزيابي مي كنيد عمل كنيددر پايان، براي ايجاد يك استراتژي ديجيتال ماركتينگ موثر در طولاني مدت، بسيار مهم است كه تيم شما ياد بگيرد بر اساس آناليتيكس عمل كند. به عنوان مثال، شايد بعد از چند ماه متوجه شويد كه مخاطبان شما به محتواي اينستاگرام شما ديگر علاقه مند نيستند، اما عاشق چيزي كه در توئيتر مي گذاريد هستند. البته كه اين موقعيتي عالي براي ارزيابي دوباره استراتژي اينستاگرام شماست، اما شايد هم نشانه اي از اين باشد كه مخاطبان شما يك كانال متفاوت را براي استفاده از محتواي برندسازي شده ترجيح مي دهند.
بر اساس آناليتيكس عمل كندبر اساس آناليتيكس عمل كنددر طرف مقابل، شايد يك صفحه وب قديمي پيدا كنيد كه ترافيكي كه قبلاً دريافت مي كرد را ديگر نمي گيرد. شايد بخواهيد كه اين صفحه را آپديت كنيد يا كاملاً از شر آن خلاص شويد تا مطمئن شويد كه بازديدكنندگان شما تازه ترين و مرتبط ترين محتوا را متناسب با نيازهاي خود دريافت مي كنند. ديجيتال ماركتينگ به بيزينس هاي فرصت هاي بسيار متعدد و مختلفي را براي رشد بدون توقف مي دهد، اما كاملاً به شما بستگي دارد كه از آن ها استفاده كنيد يا استفاده نكنيد.
چطور مي توان ديجيتال ماركتينگ را شروع كرد؟خبر خوب اين است كه شروع كردن ديجيتال ماركتينگ كار ساده اي است. بيشتر پلتفرم هاي تبليغات آنلاين كار ثبت نام و راه اندازي اولين كمپين را براي شما ساده كرده اند. هدف از هر كمپين موفقيت آميز ديجيتال ماركتينگ اما تنها يك راهنما نيست. بدون توجه به اين كه چه استراتژي را مي خواهيد اتخاذ كنيد، اين ۴ سوال را بايد قبل از شروع به ديجيتال ماركتينگ پاسخ دهيد.
۱ – چقدر بايد پول دربياوريد؟براي فهميدن هزينه هايي كه براي ديجيتال ماركتينگ خواهيد داشت، اول بايد مشخص كنيد كه اهداف شما چه هستند. نحوه راهبرد شما در قبال ديجيتال ماركتينگ مي تواند با توجه به اين كه هدف شما افزايش كليك ها، تبديل ها يا سرنخ ها، فروش، درآمد يا يك نرخ بازگشت سرمايه مشخص باشد متفاوت باشند.
زماني كه به سراغ اين كار مي رويد، هدف نهايي هر فعاليت بازاريابي بايد نرخ بازگشت سرمايه باشد. چرا كه اگر هزينه هاي ديجيتال ماركتينگ شما هيچ درآمد سودآوري را براي بيزينستان به ارمغان نمي آورد، چرا در حال بازاريابي آنلاين هستيد؟
كليك ها و حتي تبديل ها عالي هستند، اما بيزينس شما از كليك ها يا تبديل ها پول در نمي آورد. از فروش پول در مي آورد! با در نظر داشتن اين نكته، اولين چيزي كه بايد مشخص كنيد قبل از اين كه در مورد بودجه ديجيتال ماركتينگ خود تصميم بگيريد اين است كه چه ميزان درآمد را مي خواهيد. زماني كه اين موضوع مشخص شد، مي توانيد از اين اطلاعات براي مشخص كردن اين كه چقدر هزينه تبليغات براي رسيدن به اين هدف درآمدي لازم است استفاده كنيد.
2 – براي چه كساني بازاريابي مي كنيد؟زماني كه متوجه شويد چه ميزان پول از ديجيتال ماركتينگ مي خواهيد، بايد مشخص كنيد كه براي چه كساني بازاريابي مي كنيد. اين امري حياتي است، چرا كه پرسوناهاي خريدار مختلف نيازمند تاكتيك هاي مختلف بازاريابي هستند و از اين هم مهم تر، پرسوناهاي خريدار متفاوت به مدل هاي مختلفي از خريداران تبديل مي شوند.
بنابراين اگر نتوانيد پرسوناهاي خريدار خود را درك كنيد، نمي توانيد استراتژي هاي ديجيتال ماركتينگ موثر ايجاد كنيد. اگر تيم فروش داريد، صحبت كردن با آن ها مي تواند يكي از سريع ترين راه ها براي بدست آوردن پرسوناي خريدار موثر باشد. چرا كه اين افراد هستند كه بيشتر از بقيه با مشتريان صحبت مي كنند، درست است؟ اگرچه كه حتي با صحبت كردن با تيم فروش و انجام مقداري تحقيقات هم براي رسيدن به سطح جزئياتي كه براي ايجاد يك استراتژي موثر ديجيتال ماركتينگ نياز داريد كافي نيستند. براي انجام اين كار، بايد تلفن خود را برداريد و به مشتريان خود زنگ بزنيد.
از آن ها بپرسيد كه چطور شما را پيدا كردند، چرا تبديل شدند و چطور متقاعد شدند كه به شما مبلغي را پرداخت كنند. اين اطلاعات به شما تحليل هاي بسيار زيادي براي پياده سازي در بازاريابي و پروسه فروش مي دهد كه مي توانيد از آن ها براي بهبود عملكرد تبليغات خود و انتخاب بودجه بازاريابي استفاده كنيد.
راهكارهاي موثر در شناخت پرسوناي مخاطب در بهترين دوره ديجيتال ماركتينگ
۳ – ارزش مشتريان شما چقدر است؟معمولاً افراد به پرسوناهاي خريدار به عنوان شيوه اي مناسب جهت ايجاد يك استراتژي بازاريابي موثر نگاه مي كنند. پرسوناهاي خريدار براي اين كار عالي هستند، اما آن ها همچنين بخش مهمي از ايجاد يك برنامه ديجيتال ماركتينگ مي باشند.
به عنوان مثال، فرض كنيد كه شما در حال تبليغات كردن براي يك كمپاني SaaS تحت عنوان SaaS-A-Frass هستيد كه اين ساختار قيمتي را دارد.
در اين موقعيت، شما احتمالاً در حال هدفگيري ۳ پرسوناي خريدار متفاوت هستيد:
بيزينس كوچك – استيوبيزينس متوسط – منديبيزينس بزرگ – ادوارداستيو داراي نيازهاي بيزينسي بسيار كوچكتر و ساده تر نسبت به ادوارد و مندي است، بنابراين وي احتمالاً پكيج استارتر را انتخاب خواهد كرد. مندي احتمالاً خواهان پكيج Professional است و ادوارد نيز به احتمال زياد پكيج Enterprise را انتخاب مي كند. با در نظر گرفتن اين كه استيو، مندي و ادوارد تقريباً ۱۴ ماه، ۴ سال و ۹ سال با بيزينس ما همراه باشند و ۵، ۲۰ و ۱۰۰ لايسنس را از ما خريداري كنند، ارزش زندگاني براي هر كدام از اين پرسوناها به اين صورت خواهد بود.
استيو: ۱۷۵۰ دلارمندي: ۷۲ هزار دلارادوارد: ۵۹۰ هزار دلاراين اعداد به نظر هيجان انگيز مي آيند، اما تمام اين پول سود نيست. يك كمپاني SaaS معمولي تقريباً ۲۲ درصد حقوق مي دهد، ۰ درصد به فروش مي دهد و ۴۰ درصد هزينه هاي اضافي دارد، كه تقريباً باعث مي شود حدوداً ۲۹ درصد از ارزش زندگاني هر موكل براي آن ها باقي بماند. بدين معني كه به زبان ساده، بيزينس فرضي ما بايد كمتر از هزينه هاي پايين هزينه كند تا بتواند يك مشتري از فيس بوك بدست بياورد.
حداكثر هزينه بدست آوردن
استيو: ۵۰ دلارمندي: ۸۸۰ دلارادوارد: ۱۰۰ دلاراگر بيزينس ما بتواند هزينه هاي كسب مشتري خود را پايين تر از ارقام بالا نگه دارد، درآمد خواهد داشت. اگر هزينه كسب مشتري بيشتر از ارقام بالا براي هر مشتري باشد، ما ضرر خواهيم كرد.
حال متوجه شديد كه چرا پرسوناهاي خريدار انقدر براي بودجه بندي مهم هستند؟ البته كه بازار خيلي كم پيش مي آيد كه از ادواردها اشباع شده باشد، بنابراين بيزينس ما به تركيبي از اين معاملات براي رسيدن به اهداف درآمدي خود نياز دارد. اين تركيب مي تواند بودجه فيس بوك ما را تعيين كند. بنابراين اگر بيزينس ما تمايل دارد كه ۰.۱۸ دلار روي بازاريابي جهت ايجاد ۱ دلار ارزش زندگاني هزينه كند، ما مي توانيم ارقام پايين را براي هر پرسوناي خريدار تقبل كنيم.
هزينه به دست آوردن مشتري
استيو: ۳۱۵ دلارمندي: ۹۶۰ دلارادوارد: ۲۰۰ دلاراگر بيزينس ما نمي تواند مشتريان دست به نقد از يك پرسوناي خريدار مشخص را در يك نقطه قيمتي پايين تر از اين ارقام ايجاد كند، بهتر است كه اطراف اين پرسوناي خريدار بازاريابي انجام ندهد. اگرچه كه اگر فعاليت هاي بازاريابي ما در حال حاضر خريداراني از هر كدام از پرسوناها ايجاد مي كند، بيزينس ما مي تواند از اين اطلاعات جهت محاسبه بودجه بازاريابي خود استفاده كند.
۴ – چقدر بايد براي رسيدن به اهداف خود هزينه كنيم؟در اين مرحله، اوضاع خيلي ساده هستند. هزينه به دست آوردن مشتري، ميانگين سفارشات خريد و ميانگين تعداد خريدها را در نظر بگيريد و آن ها را در ماشين حساب وارد كنيد!
هزينه به دست آوردن مشتري، ميانگين سفارشات خريد و ميانگين تعداد خريدها را در نظر بگيريدحالت پيشفرض اين ماشين حساب بودجه ماهانه و نرخ بازگشت سرمايه بيزينس ما را نشان مي دهد، با در نظر گرفتن اين كه بيزينس ما مي خواهد ۲.۴۲۵.۵۰۰ دلار درآمد جديد از ديجيتال ماركتينگ را به صورت ماهانه داشته باشد و آن ها مصمم به انجام اين كار هستند، فعاليت هاي بازاريابي آن ها در ماه بايد بتواند حداقل ۱۰۰ فروش ايجاد كند.
طبق مثال ما، يك استيو جديد ۱۲۵ دلار به صورت ماهانه به صورت ميانگين ۱۴ ماه پرداخت مي كند، يك مندي جديد ماهانه ۱۵۰۰ دلار به صورت ميانگين ۴۸ ماه پرداخت كرده و يك ادوارد جديد نيز ماهانه ۱۵ هزار دلار براي ۱۰۸ ماه پرداخت مي كند.
با قرار دادن تمامي اين موارد در ماشين حساب، بيزينس ما به بودجه اي بالغ بر ماهانه ۳۴۸.۳۰۰ دلار براي دست يافتن به اهداف درآمدي ارزش زندگاني جديد خود نياز دارد. مي بينيد؟ گفتيم كه اين بخش ساده است! براي اين كه اوضاع از اين هم بهتر شود، شما مي توانيد از ماشين حساب براي محاسبه بودجه كلي ديجيتال ماركتينگ خود استفاده كنيد يا مي توانيد يك استراتژي بخصوص را برداشته و از آن براي فهميدن اين كه آيا اين استراتژي براي بيزينس شما منطقي به نظر مي رسد يا خير استفاده كنيد. مثلاً، اگر شما به هزينه براي كسب مشتري ۷۵ دلاري نياز داريد، اما ميانگين هزينه به ازاي كليك شما در گوگل ادوردز ۲۵ دلار است، ادوردز شايد كانال ديجيتال ماركتينگ مناسبي براي شما نباشد.
حال همان طور كه احتمالاً تصور كرده ايد، اين راهكار ارزيابي بي نقصي براي اين كه شما به اهداف درآمدي خود مي رسيد يا خير نمي باشد. اين ماشين حساب تنها به اندازه اطلاعاتي كه شما به آن مي دهيد دقت دارد اما خيلي بهتر از تصادفي انتخاب كردن درآمد ماهانه و اميدوار بودن به اين كه ديجيتال ماركتينگ به خودي خود نتايجي را كه مي خواهيد برايتان ايجاد مي كند، مي باشد.
نقشه راه يادگيري ديجيتال ماركتينگمسير يادگيري ديجيتال ماركتينگاصول ديجيتال ماركتينگ
هر كاري اصولي دارد و ديجيتال ماركتينگ هم از اين قاعده مستثني نيست؛ پس شما در ابتدا بايد با «اصول ديجيتال ماركتينگ» آشنا شويدبراي آشنايي كلي با ديجيتال ماركتينگ لازم است به طور اجمالي، اصول، ابزارها، كانال ها و استراتژي هاي بازاريابي ديجيتال به شكل كامل آشنا شده و نحوه استفاده كاربردي از آنها را ياد بگيريد. همچنين بحث تحليل و ارزيابي اثربخشي فعاليت هاي انجام شده و تصحيح آنها نيز از ديگر موارد مهم براي فردي است كه قصد تسلط اصولي بر ديجيتال ماركتينگ را دارد.
وردپرس (طراحي و مديريت وب سايت)
آشنايي با ابزارهاي مديريت محتوا نظير وردپرس هم براي ديجيتال ماركتر شدن لازم است، در حال حاضر يك سوم وب سايت هاي دنيا با وردپرس طراحي شده اند و يك متخصص اين حوزه بايد بداند كه براي وب سايت خود از كدام قالبها و افزونهها استفاده كنيد و اصولا چطور يك سايت براي خود دستوپا كرده و آن را رشد بدهد.
بازاريابي محتوايي
از طرفي وردپرس صرفا يك ابزار است، اگر «بازاريابي محتوا» را ندانيد، چگونه محتوا تهيه كنيد و آن را به زبان چه كسي تعريف كنيد. لازم است با فرايندهاي هدفگذاري، مخاطبشناسي، استراتژي محتوا، تقويم سردبيري، توليد محتوا، انتشار محتوا، ترويج محتوا، تجزيه و تحليل و گزارشگيري آشنا شويد. شما با توليد محتواي هدفمند خواهيد توانست مخاطبان كسب و كار خود را به رايگان جذب وب سايت تان كرده و با خود و خدمات تان آشنا كنيد. اين شيوه هر روز در حال گسترش بيشتري است و وب سايت هايي همچون علي بابا، ديجي كالا، اسنپ فود، لست سكند و … به خوبي از آن بهره مي برند.
سئو (بهينه سازي وب سايت براي موتورهاي جستجو)با اين حال هر محتوا توسط ۲ ارزياب بررسي ميشود، يكي مخاطبان و ديگري موتورهاي جستجو! در حقيقت مخاطبان مطلب شما را نميبينيد، اگر مطلب شما باب ميل موتورهاي جستجو نباشد و سايت شما و مطالب آن اصطلاحا «سئو» نشده باشد. پس يك ديجيتال ماركتر لازم است حداقل با مباني سئو نظير تحقيق كلمات كليدي و مثلث سئو، نحوه عملكرد موتورهاي جستجو، OffPage Seo و OnPage Seo آشنا شده و مثلا قادر باشد، اثربخشي و نحوه عملكرد Backlinkها را توضيح دهد.
بازاريابي در شبكههاي اجتماعي
با اين حال تمام سهم محتوا، مربوط به وبسايت شما نيست، شبكههاي اجتماعي هم در ترويج و انتشار محتوا و هم در تهيه محتواي مستقل نقش دارند و از بعضي جهات بر محتواي اصطلاحا وبلاگي پيشي ميگيرند؛ از طرفي شما با پا گذاشتن به شبكه هاي اجتماعي با اينفلوئنسرهايي مواجه ميشويد كه تاثر آنها در صورت انتخاب درست به عنوان نوعي «سفير تبليغاتي كسب وكار» بركسي پوشيده نيست و اين اعمال نفوذ از طرف آنها به وسيله شبكههاي اجتماعي انجام ميشود.نكته ديگر آن كه بين خود شبكههاي اجتماعي و نوع فعاليت در آنها تفاوتها و ريزهكاريهايي وجود دارد، مثلا بين لينكدين و اينستاگرام تفاوت ماهوي وجود دارد كه هر ماركتر بايد بداند.
ايميل ماركتينگبايد به عنوان يك ديجيتال ماركتر، حواستان باشد، براي اينكه هدف نهايي شما محقق شود و پول از مشتري بگيريد بايد هر لحظه حواستان به او باشد و چشم از او برنداريد و وضعيت را در مراحل مختلف پيگيري كنيد، آنچه به طور نظري در مفاهيم «مسير سفر مشتري»، «تبديل مشتري بالقوه به بالفعل» و «بازگشت مشتري» مطرح ميشود به طور عملي در ECRM نمود مييابد. ECRM شامل سياستها و رويكردها، ابزارها و مراحل ايميل ماركتينگ، پوش نتيفيكيشن و SMS ماركتينگ بوده و شما با يادگيري تكنيكهاي حرفهاي E-CRM به دركي صحيح از مفاهيم سفر مشتري و چرخه عمر رسيده و تفاوت آنها را متوجه ميشويد. در نهايت هنگامي كه به نحوه پيادهسازي تاكتيكهاي عملياتي، بهينهسازي و متريكهاي كانالهاي ايميل، پوش نوتيفيكشن و SMS مسلط شويد ميتوانيد ادعا كنيد كه ECRM را ياد گرفتهايد.
تبليغات گوگل ادز
در عين حال هيچگاه نبايد همه تخممرغها را در يك سبد گذاشت! شايد نتيجهگيري از سئو زمانبر بود، پس بايد چه كرد؟ در اين جا شما بايد با تبليغات كليكي به خصوص گوگل ادز و راهاندازي كمپينهاي تبليغاتي در آن آشنا باشيد و نهايتا بتوانيد از آن در كنار سئو به درستي استفاده كنيد.
تجزيه و تحليل اطلاعات با گوگل آناليتيكس
اگر يادتان باشد ما به قابلسنجش بودن فعاليتهاي بازاريابي ديجيتال اشاره كرديم، اما اين چگونه محقق ميشود؟ ابازر گوگل آناليتيكس يك عصاي جادويي است كه بايد در اختيار هر ديجيتال ماركتر باشد، شما بايد نحوه كار با آن را بدانيد تا بتوانيد، فعاليتها و كمپينهاي تبليغاتي خود، درآمد، هزينه و سود و بازده را بر اساس شاخصهايي در ابعاد مختلف بسنجيد. بايد بدانيد كه مخاطبان از كداك كانالها جذب شده و رفتار آنها در سايت چگونه بوده؟ براي جذب هر مخاطب چهقدر هزينه كرده ايد و آن چهقدر براي شما درآمد داشته است. نسبت مشتريان برگشتي به مخاطبان تازه چگونه است و هركدام چه ارزشي براي شما دارند؟
نكات تكميلي دقيق در بهترين دورهي بازاريابي ديجيتال